فیلم طنز کلمبوس
وضعیت سینمای کشورایران هر روز بحرانی تر می شود و هیچ کس نیز نگرانِ این حالت نیست ساخت و نمایش فیلم های کمدی مبتذل در معنای حقیقی کلمه و واژه منجر شده سینمای کشورایران به قهقرا برود , هر بار که فیلم کمدی نمایش می شود و آن را میبینیم توبه میکنیم که دیگر به تماشای همچین فیلم های سخیفی نشینیم البته باز نیز گول میخوریم و فکرمی کنیم برای مثال فیلم کمدی کلمبوس زیرا فیلمسازش فیلم های استانداردی در کارنامه اش داراست یا این که بازیگران مطرحی در آن بازی کردند می بایست کمدی صدق باشد البته وقتی که فیلم را میبینیم صرفا و تنها تاسف میخوریم که بلایی سر فیلمسازهای آمده؟ در اصل به عقب برگشتیم به به عبارتی دهه هشتاد و فیلم های شانه تخم مرغی , فیلم هایی که لمپن و مبتذل میباشند , البته در دهه ی کنونی فیلمسازهایی که ادعای روشنفکری داشتند نیز دست به ساخت فیلم کمدی زدند یک کدام از نکاتی که ساخت فیلم کمدی مبتذل در سینمای کشورایران چشمگیر شدهاست مورد ی اقتصادی ست فیلمساز فکر میکند با یک طرح تعدادی خطی قادر است کمدی بسازد که مخاطب را تلکه کند! در اصل فیلم های کمدی تعدادی سال اخیر صرفا توانسته اند مبتذل باشند و هیچ کدام از این فیلم ها فقط کمدی نیستد , ژانر کمدی که از مهمترین ژانرهای سینماست به دست فیلمسازهای اهل ایران به تمسخر گرفته شدهاست و رده های مسئوول در بخش صادر شدن پروانه ساخت نیز نمی توانند این حجم از فیلم نوشت های لوده را در دست گرفتن نمایند .
هاتف علیمردانی در کارنامه هنری اش یک فیلم عالی نظیر به خاطر پونه و یک فیلم نسبتا عالی مانند کوچه بی نام داراست , اصولا علیمردانی فیلمساز اجتماعی ست ولی سبب تعجب است که چرا وی کلمبوس می سازد؟ این فیلمساز نشان داده که میتواند فیلم های ملودرام استاندارد بسازد ولی چه چیزی سبب ساز می شود که فیلمسازان درامِ , کمدی ساز شده اند؟ ( ولی شبه کمدی ) در صورتی کمدی درست شده استانداردهای ضروری را به همراه داشته باشد این که چرا فیلمساز تغییرو تحول ژانر داده به هیچ وجه اهمیت ندارد , اما مشاجره درین است که نتیجه ها این کمدی ها به هیچ وجه متقاعد کننده نیستند نگاهِ فیلمسازهای اولین به سینما و مخاطب هنری خیس است البته فیلمسازهای زبده دراین یکسری سال اثبات کرده اند چهت نیل به گیشه حاضراند هر کاری انجام بدهند , در صورتیکه بهاین فیلم های کمدی متمرکز شویم صد رد صد ادراک خواهیم کرد که داستان , لحن , ماجرا که تمامی ی این عنصرها سبب تکوین نمایشنامه می شود از در میان رفته است و چیزی که میماند یکسری هنرپیشه با ادا و اطوارهای زننده با یکسری خرده پیرنگ های بی نتیجه که نتیجه ها آن فیلمی به اسم کلمبوس می شود!! فیلمی که متکی به اتفاقات لحظه ای و بازیگرانش است , کلمبوس یک اثر سفارشی ست که در محتوای آن شعار مرگ بر ایالات متحده شنیده می شود , به نحوی که به فیلمساز دیکته شدهاست که یک فیلمی در خصوص سفر به ایالات متحده و جراحت های بزرگنمایی شده ی آن بساز , البته این فیلم به دلیل تاکیدهای شعار جور اش تبدیل به یک فیلم ضدآمریکاییِ کاریکاتوری شدهاست و فیلمساز به صورت اجباری بیشتر یک فیلم ضد اهل ایران و ضد خانواده ساخته , یک خانواده عقب افتاده که بابا این خانواده پامنقلی ست پسر خانواده ( منوچهر ) که شارلاتان است , دختر خانواده ( هاله ) نیز که آنقدر سرخوش ست که برای مرگ گربه اش شیون می نماید و آنقدر علاقه آمریکاست که حاضر می شود در آنجا بردگی کند!!! درین بین داماد خانواده ( سیروس ) میماند که علیمردانی از وی یک وطن پرست ساخته که اما قلابی به حیث میرسد , اکنون که روادیدِ سیروس برای اقامت در ایالات متحده صادر نشده وی تصمیم میگیرد مانند یک وطن پرستی که آرزو به سازندگی دارااست در مرزو بوم خودش بماند!!!!
همان گونه که گفته شد کلمبوس را نمیشود جز به غیر از ارزیابی کرد وقتی که مشخص و معلوم است این فیلم , نمایشنامه ی مندرج ای نداشته نمیشود محتوای آن را مورد آنالیز قرار اعطا کرد , ولی به عنوان مثال می شود اظهار کرد مبتذل در کلمبوس یعنی چه؟ در شش سکانس طولانی تریاک کشیدن یا این که جاساز کردن آن! منفور آشکار کردن پسر خانواده که حتیدر لحظه ی شنیدن خبر مرگ پدرش نیز تریاک می کشد! طریقه تست دادن با ادرار تندرست بوسیله منوچهر!! نمایش دادن این چیزها در کادر سینما یعنی ابتذال , یعنی دیگر هنر نمی تواند در سینما جایی داشته باشد , انسان های فیلم بی نامونشان اند , وضعیت ها تمامی لحظه ای و جفنگ اند , دیالوگ ها سخیف و بی مصرف اند , کلمبوس در اجرا نیز آنقدر فیلم ضعیفی ست که گهگاه حس میشود کارگردانی نیز در فیلم نیست , به همین جهت نمیشود درخصوص بخش اجرایی نیز نکاتی را نوشت اثری که از ایده تا اجرا ضعف های بیشماری داشته باشد قابل انتقاد و ارزیابی نیست , ولی می شود برای حضور فرهاد اصلانی درین فیلم با آن سوابق درخشانش متاسف بود یا این که همینطور برای بازیگری نظیر سعید پور صمیمی , اینکه چه اتفاقی چهره میدهد که بازیگران ما راضی به حضور دراین فیلم ها می گردند حقیقتا بایستی سنجیده شود .
فیلم های کمدی که درین چندین سال اخیر در سینمای کشور ایران تشکیلشده گردیده اند بی تردید فراموش شدنی میباشند البته ضربه ای که همین فیلم ها به فرهنگ وتمدن و سینما و مخاطب می زنند تا نسل های آن گاه نیز تاثیرگذار خواهند بود . چه کسی بدین فیلم ها پروانه ساخت میدهد و چه کسی بدین فیلم ها پروانه نمایش می دهد؟
ساختن این فیلم ها که روز آپ دیت تمامی بیشتر میشوند احتمال دارد جیب سازندگان فیلم را لبریز نماید البته عواقب آن قادر است بی اعتمادی مخاطب به سینما را به همراه داشته باشد , مطمئنا مسئوول اداره سینمایی می بایست به تامل حالت بحرانی سینمای کشورایران باشد . چنانچه قصد فیلمسازان امداد به چرخه اقتصاد سینما است ( که بعید میدانم ) با ساخت فیلم ملودرام نیز می توان به اقتصاد سینما یاری کرد .
درباره این سایت