فیلم های کمدی و شاد ایرانی جدید و قدیمی



 

 

فیلم ماهمه باهم هستیم


این فیلم ول شدگان اسم داشت البته به دلایلی به ما تمامی با نیز نیستیم و آن گاه به ما کلیه با نیز هستیم تغییر تحول اسم اعطا کرد و فیلمبرداری آن از فروددین ماه تا خرداد ماه ۱۳۹۷ انجام شد . مهران مدیری پس از فیلم مدام پای یک زن بین است و لیلا حاتمی بعداز فیلم شیفته برای دومی توشه با کمال تبریزی در کمدی ما همگی با نیز هستیم همیاری می نمایند . این فیلم دومی فیلم کمدی ( پس از خوک ) است که لیلا حاتمی حضور در آن را پذیرفته‌است . این فیلم همینطور اول همیاری مشترک محمدرضا گار , لیلا حاتمی , مهران غفوریان , پژمان جمشیدی و سیروس گرجستانی با یکدیگر است . لوون هفتوان از بازیگرانی بود که ابتدا قرار بود درین فیلم بازی نماید و از وی آزمایش گریم هم دریافت شد البته در ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ , هفتوان درگذشت و حضور وی درین فیلم منتفی شد
قصه فیلم در بستری کمدی قصه می شود و روایت یک کمپانی هواپیمایی است که در اکنون ورشکست شدن است , مدیریت کمپانی ( لیلا حاتمی ) توصیه میدهد که یک هواپیمای حاد از کمپانی با تعدادی مسافر را به باطن خلیج عجم بیندازند تا بتوانند بعداز کشته شدن مسافران از بیمه پول دیه و ضرر آن ها را بگیرند , وی سراغ چند اشخاص میرود که از معاش خسته شده و دنبال مرگ میباشند , خلبان هواپیما ( مانی حقیقی و واقعی ) و مهمانداران هم جزء این اشخاص میباشند . آن‌ها با امضای یک ورقه پذیرش می کنند تا در هواپیما بروند و بعداز سقوط کشته بشوند , کلیه چیز صحیح پیش میرود تا این‌که یک مسافر به نام علی حاجتی ( پژمان جمشیدی ) فارغ از اطلاع از قصد مسافرین سوار هواپیما میشود . در‌این دربین هم‌زمان با این حادثه ها مسافرین هواپیما را به همراه مدیریت کمپانی در یک جای ناشناخته می بینیم که به وسیله یک بازپرس ( مهران مدیری ) مورد بازپرسی قرار میگیرند .
ما تمامی با نیز هستیم برای نخستین دفعه روز دو‌شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۸ ( ۲۲ آوریل ۲۰۱۹ ) در بخش بازار فستیوال بین‌المللی فیلم فجر برای خریداران فرنگی و همسایه رسانه و مطبوعات به نمایش درآمد و از روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۸ به صورت گسترده در سینمای سراسر جمهوری اسلامی ایران نمایش شد . چین با فستیوال بین‌المللی فیلم شانگهای در پایانی روز خردادماه ۱۳۹۸ ( ژوئن ۲۰۱۹ ) , صاحب خانه فیلم سینمایی ما همگی با نیز هستیم بود .


رحمان 1400
خلاصه روایت :

رحمان ( سعید آقاخانی ) آبدارچی یک کمپانی است و پزشک معالج به وی اعلام کرده که بزودی از عالم خواهد رفت . از این جهت رحمان فکری به سرش میزند تا از مرگ خویش برای خانواده سودی نتایج نماید ولی . . .

کارگردان :

منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می‌باشد . او در او‌لین سالیان حضورش در سینما تحت عنوان هنرپیشه , دستیار کارگردان و تدارکات عمل میکرد البته در سال 1385 با ساخت اولی فیلمش به اسم  تلاطم » وارد میدان فیلمسازی شد . وی خالق اثرها پرفروشی در سینما مثل  اینجانب سالوادور نیستم » و آینه بغل » بوده است .

عیب گیری فیلم رحمان 1400 » :

سینمای کشور‌ایران در چندین سال اخیر صاحب خانه جنسی از کمدی بوده که تا تا قبل از این معمولاً در ویدیو های اینترنتی رویت میشد و ولی از میزان زیاد بالای تماشا برخوردار بود . محبوبیت این گونه از ویدیو ها منجر شد تا سینمای کشور‌ایران هم روی خوشی بدین گونه محتوا نشان دهد و اثراتی با منش شبیه را روانه سینما کند که با استقبال بی نظیری از جانب مخاطبین اهل ایران مواجه شد . فروش بی نظیر اثراتی مثل  هزارپا » میتواند برهان محکمی باشد برای آنکه اثبات نماید , مخاطب اهل ایران رغبت متعددی به تماشای این فرآورده کمدی در سینما دارااست و شیوه ساخت این اثر ها هم با شیب تندی در حالا ارتقاء است .

بعد از به نمایش درآمدن اثراتی مثل  مارموز » در ماه های اخیر , درحال حاضر  رحمان 1400 » روانه سینما شده که ملغمه ای بی رمز و ته و سرشار از ابتذال است . اثری که تا یک‌سری سال پیش هر فیلمسازی به مشقت می به عهده گرفت تا آن را روانه سینما کند و تحت عنوان یک تجربه سینمایی از آن یاد کند البته ظاهراً این موردها چندان برای منوچهر هادی , کارگردان این اثر اصلا مهم نیست و ساخته های پیش وی یعنی  اینجانب سالودار نیستم » و آینه بغل » هم به نیکی این موقعیت را تایید می نمایند .

رحمان 1400

به لحاظ نمی‌رسد که ساخته شدن اثری همانند رحمان 1400 » از گرفتاری ای خیالی برآید . به احتمال فراوان خیر فیلمساز و خیر تالیف کننده , هیچکدام ایده و گرفتاری ای برای ارائه محتوایی که بتواند ذهن مخاطب را حتی‌در در توا‌ن تعدادی دقیقه به بحران بکشد نداشته اند و صرفاً به جهت پول ساختن به وسیله ساخت تیم وضعیت های خیره کننده و غریب و بنا کردن آن و آنگاه ارسال به پرده های سینما , قصد به انجام عمل خویش گرفته اند . در رحمان 1400 » آدرس از نوشته و کارگردانی به دیده نمی‌خورد و هرآنچه که در تصویر نقش بسته گزیده از ابتذال است که در گونه های متعدد و با تنوع بدون نقص مطرح شده شده‌است .

در رحمان 1400 » هیچ شخصیتی ساخته نمیشود و هرآنچه که در فیلم قابل رویت است کاریکاتورهای متحرکی میباشند که مطابق کلیشه های رسم شده در جامعه خلق می نمایند و هیچ وقت بضاعت بیرون شدن از این حالت و تبدیل شدن به شخصیت را ندارند . فی مابین این اشخاص طیف های متمایز از خدمتکار شریف گرفته تا متظاهر دیندار تماشا می شود البته نقطه اشتراک کلیه آن‌ها فهم حداقلی شان است که تصویر بالغ بودن شان را خدشه دار می کند! وضعیت های کمیکی که در فیلم ساخته می توان به بدترین و بی طعم ترین و نازل ترین صورت ممکن به مخاطب بیان شده شده‌است که عامل ها اکثری جز نمایش نامه و کارگردانی در تکوین آن دخیل بوده است .


در دو سه سال اخیر , تلویزیون با بکارگیری افراطی اسپانسرها و ( ستاره مربع ( های معروفی که سبب ساز تولید فضای جوک فی مابین یوزرها شده , مشاجره های فراوانی را رقم زده اند و اکنون به حیث می‌رسد که‌این افراط در اکنون ورود به سینمای کشور‌ایران هم می‌باشد بطوریکه در وسط فیلم رحمان 1400 » یک سری دقیقه از ماجرا به تبلیغ بی واسطه سرویس ها حامی مالی قبلی است! در واقع مخاطب در هنگام تماشای فیلم بایستی چند شرایط را به تحمیل با حضور حامی مالی بازدید کند و مورد ویرانگر این که این وضعیت ها ابداً ارتباطی با فضای داستانی ندارند . در قسمت های دیگری از فیلم هم بی آنکه وضعیت ایجاب کند , اتومبیل های نوع بالا با رنگ های گوناگون به تصویر کشیده گردیده اند که آدمهای روایت حول محور آن دیالوگ برقرار می نمایند! تمام این مورد ها نشان میدهد که رحمان 1400 » بیش تر از آنکه ایده و عملکرد فیلمسازش برای ساخت فیلم باشد , اثری است که مرهون اسپانسرها بوده و اکثری از فیلم هم به تحمیل این سرمایه گذارها در حالت های نا مربوط , با بدترین صورت ممکن ایجاد شده است .

جوک های جنسی فیلم هم بی آنکه کارکرد صحیحی در فیلم داشته باشند , بصورت تکراری و رگباری در فیلم به مخاطب ارائه می شود و مخصوصاً مزاح مرتبط با پائین تنه که تقریباً هرچند دقیقه یکبار بوسیله سعید آقایی و بهرام افشاری با اکت حتمی ( ! ) در حالا بازخوانی و اجراست! ظاهراً سازندگان نمی دانستند که یک طنز ممکن است فقط دوبار بتواند مخاطبی را به خنده بیندازد و تکرار یک سری آبادی باره آن کارکرد خویش را از دست میدهد . در فیلم مزاح های متفاوتی نیز با اتفاقات ی و اجتماعی روز کشور ایران می شود . مثل تغییر تحول اسم موسسه کاسپین به ( جاسپین ( و اشاره به اشخاصی که به اسم آیین در حالا خرابی می‌باشند . این اشارات در فیلم بی معنا به لحاظ می رسند چراکه فیلمساز از نزدیک شدن به سوژه هایی که قصد جوک با آنان را داراست جلوگیری می نماید و صرفاً به یک سری جوک ریز بسنده کرده چراکه نمی منظور کوچکترین خطری اثرش را تهدید و برای آن لبه بسازد! از این جهت رحمان 1400 » علی رغم ژست منتقدانه ای که گرفته , اثری کاملاً بی خواص به حساب آورده می شود .

در بین بازیگران فیلم صرفا سعید آقاخانی است که با طنازی ذاتی اش برنده شده تا حدودی شخصیت رحمان را به دل تماشاگر بنشاند . آقاخانی که در سال های قبلی بازی در نقش های دورازشوخی را در حق تقدم کاری اش قرار داده بود , در رحمان 1400 » توشه دیگر به اثر ها


فیلم طنز کلمبوس
وضعیت سینمای کشور‌ایران هر روز بحرانی تر می شود و هیچ کس نیز نگرانِ این حالت نیست ساخت و نمایش فیلم های کمدی مبتذل در معنای حقیقی کلمه و واژه منجر شده سینمای کشور‌ایران به قهقرا برود , هر بار که فیلم کمدی نمایش می شود و آن را می‌بینیم توبه میکنیم که دیگر به تماشای همچین فیلم های سخیفی نشینیم البته باز نیز گول می‌خوریم و فکر‌می کنیم برای مثال فیلم کمدی کلمبوس زیرا فیلمسازش فیلم های استانداردی در کارنامه اش داراست یا این که بازیگران مطرحی در آن بازی کردند می بایست کمدی صدق باشد البته وقتی که فیلم را می‌بینیم صرفا و تنها تاسف می‌خوریم که بلایی سر فیلمسازهای آمده؟ در اصل به عقب برگشتیم به به عبارتی دهه هشتاد و فیلم های شانه تخم مرغی , فیلم هایی که لمپن و مبتذل می‌باشند , البته در دهه ی کنونی فیلمسازهایی که ادعای روشنفکری داشتند نیز دست به ساخت فیلم کمدی زدند یک کدام از نکاتی که ساخت فیلم کمدی مبتذل در سینمای کشور‌ایران چشمگیر شده‌است مورد ی اقتصادی ست فیلمساز فکر می‌کند با یک طرح تعدادی خطی قادر است کمدی بسازد که مخاطب را تلکه کند! در اصل فیلم های کمدی تعدادی سال اخیر صرفا توانسته اند مبتذل باشند و هیچ کدام از این فیلم ها فقط کمدی نیستد , ژانر کمدی که از مهم‌ترین ژانرهای سینماست به دست فیلمسازهای اهل ایران به تمسخر گرفته شده‌است و رده های مسئوول در بخش صادر شدن پروانه ساخت نیز نمی توانند این حجم از فیلم نوشت های لوده را در دست گرفتن نمایند .

هاتف علیمردانی در کارنامه هنری اش یک فیلم عالی نظیر به خاطر پونه و یک فیلم نسبتا عالی مانند کوچه بی نام داراست , اصولا علیمردانی فیلمساز اجتماعی ست ولی سبب تعجب است که چرا وی کلمبوس می سازد؟ این فیلمساز نشان داده که میتواند فیلم های ملودرام استاندارد بسازد ولی چه چیزی سبب ساز می شود که فیلمسازان درامِ , کمدی ساز شده اند؟ ( ولی شبه کمدی ) در صورتی کمدی درست شده استانداردهای ضروری را به همراه داشته باشد این که چرا فیلمساز تغییر‌و تحول ژانر داده به هیچ وجه اهمیت ندارد , اما مشاجره درین است که نتیجه ها این کمدی ها به هیچ وجه متقاعد کننده نیستند نگاهِ فیلمسازهای اولین به سینما و مخاطب هنری خیس است البته فیلمسازهای زبده در‌این یک‌سری سال اثبات کرده اند چهت نیل به گیشه حاضراند هر کاری انجام بدهند , در صورتی‌که به‌این فیلم های کمدی متمرکز شویم صد رد صد ادراک خوا‌هیم کرد که داستان , لحن , ماجرا که تمامی ی این عنصرها سبب تکوین نمایشنامه می شود از در میان رفته است و چیزی که می‌ماند یک‌سری هنرپیشه با ادا و اطوارهای زننده با یک‌سری خرده پیرنگ های بی نتیجه که نتیجه ها آن فیلمی به اسم کلمبوس می شود!! فیلمی که متکی به اتفاقات لحظه ای و بازیگرانش است , کلمبوس یک اثر سفارشی ست که در محتوای آن شعار مرگ بر ایالات متحده شنیده می شود , به نحوی که به فیلمساز دیکته شده‌است که یک فیلمی در خصوص سفر به ایالات متحده و جراحت های بزرگنمایی شده ی آن بساز , البته این فیلم به دلیل تاکیدهای شعار جور اش تبدیل به یک فیلم ضدآمریکاییِ کاریکاتوری شده‌است و فیلمساز به صورت اجباری بیشتر یک فیلم ضد اهل ایران و ضد خانواده ساخته , یک خانواده عقب افتاده که بابا این خانواده پامنقلی ست پسر خانواده ( منوچهر ) که شارلاتان است , دختر خانواده ( هاله ) نیز که آنقدر سرخوش ست که برای مرگ گربه اش شیون می نماید و آنقدر علاقه آمریکاست که حاضر می شود در آنجا بردگی کند!!! درین بین داماد خانواده ( سیروس ) میماند که علیمردانی از وی یک وطن پرست ساخته که اما قلابی به حیث می‌رسد , اکنون که روادیدِ سیروس برای اقامت در ایالات متحده صادر نشده وی تصمیم می‌گیرد مانند یک وطن پرستی که آرزو به سازندگی دارااست در مرزو بوم خودش بماند!!!!

همان گونه که گفته شد کلمبوس را نمیشود جز به غیر از ارزیابی کرد وقتی که مشخص و معلوم است این فیلم , نمایشنامه ی مندرج ای نداشته نمیشود محتوای آن را مورد آنالیز قرار اعطا کرد , ولی به عنوان مثال می شود اظهار کرد مبتذل در کلمبوس یعنی چه؟ در شش سکانس طولانی تریاک کشیدن یا این که جاساز کردن آن! منفور آشکار کردن پسر خانواده که حتی‌در لحظه ی شنیدن خبر مرگ پدرش نیز تریاک می کشد! طریقه تست دادن با ادرار تندرست بوسیله منوچهر!! نمایش دادن این چیزها در کادر سینما یعنی ابتذال , یعنی دیگر هنر نمی تواند در سینما جایی داشته باشد , انسان های فیلم بی نام‌و‌نشان اند , وضعیت ها تمامی لحظه ای و جفنگ اند , دیالوگ ها سخیف و بی مصرف اند , کلمبوس در اجرا نیز آنقدر فیلم ضعیفی ست که گهگاه حس میشود کارگردانی نیز در فیلم نیست , به همین جهت نمی‌شود درخصوص بخش اجرایی نیز نکاتی را نوشت اثری که از ایده تا اجرا ضعف های بیشماری داشته باشد قابل انتقاد و ارزیابی نیست , ولی می شود برای حضور فرهاد اصلانی درین فیلم با آن سوابق درخشانش متاسف بود یا این که همینطور برای بازیگری نظیر سعید پور صمیمی , این‌که چه اتفاقی چهره می‌دهد که بازیگران ما راضی به حضور در‌این فیلم ها می گردند حقیقتا بایستی سنجیده شود .
فیلم کلمبوس
فیلم های کمدی که درین چندین سال اخیر در سینمای کشور ایران تشکیل‌شده گردیده اند بی تردید فراموش شدنی می‌باشند البته ضربه ای که همین فیلم ها به فرهنگ وتمدن و سینما و مخاطب می زنند تا نسل های آن گاه نیز تاثیرگذار خواهند بود . چه کسی بدین فیلم ها پروانه ساخت میدهد و چه کسی بدین فیلم ها پروانه نمایش می دهد؟

ساختن این فیلم ها که روز آپ دیت تمامی بیشتر میشوند احتمال دارد جیب سازندگان فیلم را لبریز نماید البته عواقب آن قادر است بی اعتمادی مخاطب به سینما را به همراه داشته باشد , مطمئنا مسئوول اداره سینمایی می بایست به تامل حالت بحرانی سینمای کشور‌ایران باشد . چنانچه قصد فیلمسازان امداد به چرخه اقتصاد سینما است ( که بعید می‌دانم ) با ساخت فیلم ملودرام نیز می توان به اقتصاد سینما یاری کرد .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سلامت روانشناسی جینا | عکسـ ها و مطالبـ داغ فیلم و سریال رایگان | TheFilms.ir تی تی کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد تفریحی و سرگرمی فازفان | دانلود فیلم | دانلود سریال مجله هوش مصنوعی رسانه آموزشی لرن دی ال ناودون فارس نتورک ما انقلابی هستیم